{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی فاز نوسانی در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی فاز نوسانی, معنی فاز نوسانی, معنی tاx jmsاjd, معنی اصطلاح فاز نوسانی, معادل فاز نوسانی, فاز نوسانی چی میشه؟, فاز نوسانی یعنی چی؟, فاز نوسانی synonym, فاز نوسانی definition,
معنی ، قراردادن، تحمیلکردنبر(باot)، عذاب دادن پرتاب، سعی، مستقر پرداختن، بکاربردن، منصوب کردنواداشتن، ترغیب کردن ترجمهکردن، تعبیرکردن، عازمکاریشدن، بفعالیت , تقدیمداشتن، ارائهدادن، دراصطلاحیاعبارتخاصیقراردادن متصف کردن، فرضکردن، ثبت کردن، تعویضکردن، انداختن
, ترجمه ، قراردادن، تحمیلکردنبر(باot)، عذاب دادن پرتاب، سعی، مستقر پرداختن، بکاربردن، منصوب کردنواداشتن، ترغیب کردن ترجمهکردن، تعبیرکردن، عازمکاریشدن، بفعالیت , تقدیمداشتن، ارائهدادن، دراصطلاحیاعبارتخاصیقراردادن متصف کردن، فرضکردن، ثبت کردن، تعویضکردن، انداختن
به انگلیسی, معنی کدنویسی, ترجمه کدنویسی به فارسی, معنی vocalist, ترجمه vocalist به فارسی, معنی توزیع کردن, ترجمه توزیع کردن به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی